سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرزمین فرشته ها

اسیر مانده ایم در بهانه های پاپتی
و میله های آهنین و عشق های ساعتی

حوالی نگاهمان دوباره صف کشیده است
صدای تیک  تاک غم , شماره های صنعتی !

امان از اشتباه های نا تماممان , همان
تفاخر همیشگی به هیچ های قیمتی !

میان قرن حادثه کجاست اتفاق عشق
نمانده در تسلط همان هبوط لعنتی ؟!

کسی نیامد از تبار انتظارمان ببین
که مانده ایم سخت در هجوم بی لیاقتی !


نظر

اگر چه روز من و روزگار می گذرد
دلم خوش است که با یاد یار می گذرد

چقدر خاطره انگیز و شاد و رویایی است
قطار عمر که در انتظار می گذرد

به ناگهانیِ یک لحظه عبور سپید
خیال می کنم آن تک سوار می گذرد

کسی که آمدنی بود و هست، می آید
بدین امید، زمستان، بهار، می گذرد

نشسته ایم به راهی که از بهشت امید
نسیم رحمت پروردگار می گذرد

به شوق زنده شدن، عاشقانه می میرم
دو باره زیستنم زین قرار می گذرد

همان حکایت خضر است و چشمه ظلمات
شبی که از بَرِ شب زنده دار می گذرد

شبت همیشه شب قدر باد و، روزت خوش
که با تو روز من و روزگار می گذرد


ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری
کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی
ای آنکه در حجابت دریای نور داری

من غرق در گناهم، کی می کنی نگاهم؟
برعکس چشمهایم چشمی صبور داری

از پرده ها برون شد، سوز نهانی ما
کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟

در خواب دیده بودم، یک شب فروغ رویت
کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟


سه شنبه ی هفته ی پیش با هواپیما به مشهد مقدس با خانواده ام

سفر کردیم روز اول و دوم حرم مطهر اقا امام رضا زیا دشلوغ نبود ولی

روز سوم و چهارم یکدفعه حرم امام رضا خیلی زیاد شد طوری که

موقع دعای کمیل وقتی ما رسیدیم به حرم، تمام جمعیت داشتند

زیارت نامه می خواندند و هیچ زیارت نامه ای در قفسه ها نمانده بود

و ما نتوانستیم با جمعیت دعای کمیل بخوانیم و روز پنجم هم ما

ساعت 12:30 دقیقه ی ظهر به حرم رفتیم  همه دا شتند در حیاط 

نماز جماعت می خواندند و تمام در های حرم بسته بود .