ظرفیت من در ................ اینقدر است.
گاهی حقیقت چیزی است که ما همه می خواهیم از آن فرار کنیم و بالاخره باید کسی پیدا شود که این حقیقت را به ما گوشزد کند.
خواندن و نوشتن مرا به شوق می آورد و زیبایی رمان های پور اصفهانی و کتاب های روانشناسی و ستاره شناسی چون نسیمی روح انگیز روحم را شاد می کند.
لطف شعر های قدیمی و لبخند اشعار طنز صفت هایی است که مرا جذب آنان می کند.
خلاصه این که وقتی کتابی با نامی جذاب می بینم دست و دلم لرزیده و پا هایم شل می شود و تا صفحاتی از آن را نخوانم آرام نمی گیرم !!!
به نظرمن اگر آدم خود را با خواندن کتاب های علمی ، عاشقانه، پلیسی ، جنایی ، ترسناک ، یا حتی خیالی سر گرم کند بهتر از این است که وقتش را به مار های بیهوده و از مدافتاده ای مثل گوش دادن آهنگ های بی مهنی وقدیمی و خواندن آن در جمع آن هم با صدایی بسیییییییییییار بسییییییییییییار زیباا!!!!!!!!!!
طوری که خروسی سرما خوردهباید بیاید و پیششان لنگ بیندازد!!! و وقتی هم اعتراضی می شود که آی دوست خاننده:)
مرغ هایمان از تخم افتاد .... هیچی دیکر بی خیالش می شوم که شنیدن آن برای کودکان توصیه نمی شود.
خلاصه این که تصمیم گرفتم بجای الگو گرفتن نادرست از بعضی دوستان خاننده ظرفیتم را در کتاب خواندن بالا ببرم و این هم شد.
ولی منکر این نمی شوم که ظرفیتم در بعضی موارد بسیاااااااااار پایین است، مثل دروغ و دروغ انچنان عصبانی ام می کند که آن هم برای کودکان توصیه نمی شود!!!
البته توصیه می کنم که اگر الان می حواهید مرا بکشید نفسی همیق کشیده و سعی کنید صورت سرخ شده ی خود تان را به حالت عادی بر گردانیر که خداوند سخت شما را زیر نظر گرفته است.
خلاصه اینکه برخورد من با قلقلک دادن ظر فیت پایینم در این مورد بر خوردیاست سخت جدی و گمان نمی کنم شما هم از آن در امان باشید!!!!!!!!