پهلوانانند مردان نبرد
بی تکلف ،بی محابا،مرد مرد
این یکی،از((شهریار)) امده است
بر مصاف دیو وشیطان امده است
پیش از این ها دشمن طاقوت بود
پیش از این ها با امام عارفان
داشت عشق جاودانی در نهان
این دلیر پاکبازو پارسا
پاسدار حرمت ایینه ها
سینه ای دارد که سر شاراز خداست
چهره ای کزروشنایی باصفاست
قدرت عزم ((یداللهی)) در اوست
فهم و درک و اگاهیی در اوست
تن به رنج بازوان پروردهاست
تانهال تن به بار اورده است
خاندانش اهل ایمان بوده اند
پیرو پیر جوانان بوده اند
مکتب اسلام بود ایین شان
از امام مقتدا،تمکین شان
با خمینی عشق والفت داشتند
بر مراد خود ارادت داشتند
در طریق جان نثاری پیش دوست
اقتدا بر دامن ایشان نکوست
اقتدا بر قامت ان مرد راه
ان کرامت،ان فضیلت،ان پناه
ان که بر قصر سیاهی زد شرر
بر اساس پادشاهی زد شرر
در بیابانی که غیرت رهبر است
ره سپردن باخمینی،خوشتر است
از تباری پاک ((کلهر))زاده شد
همنشین خلوت سجاده شد
ساخت چون خودرا درید رهبری
کرد ضد سلطنت افشا گری
شاه می بایست تا رسوا شود
عدل در جای ستم برپاشود